English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (7393 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
filed U سوهان
filed U به خط کردن
filed U ردیف صف به صف کردن
filed U پرونده ستون
filed U ستون
filed U بخشی از داده روی کامپیوتر
filed U به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
filed U فایل
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
filed U ستون کردن بایگانی کردن
filed U اصلاح کردن
filed U اهن سای
filed U سوهان زدن
filed U ساییدن پرداخت کردن
filed U پرونده
filed U دسته کاغذهای مرتب
filed U صورت
filed U فهرست
filed U قطار
filed U صف درپرونده گذاشتن
filed U بایگانی
filed U رژه رفتن
filed U در صف راه رفتن
filed U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
filed U بایگانی کردن
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U پوند
pound U بامشت زدن
pound U بصورت گرد دراوردن
pound U کوبیدن اردکردن
pound U ضربت
pound U واحد مسکوک طلای انگلیسی
pound U لیره
pound U واحد وزن
pound U استخر یا حوض اب
pound U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
filed circuit U مدار میدان
filed capacity U گنجایش میدانه
coulomb filed U میدان کولنی
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
to pound a long U کوبیدن و رفتن
to pound a long U سنگین رفتن
turkey pound U لیره عثمانی
turkey pound U لیره ترک
pound net U تور ماهیگیری دهانه باریک
pound force U پوند نیرو
pound foolish U گشادباز
pound foolish U ولخرج در مبالغ بزرگ
pound cake U کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
in for a penny, in for a pound <idiom> U آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
to pound to pieces U خرد کردن
In for a penny, in for a pound. U آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
pound per square inch U پوند بر اینچ مربع
foot pound second system U دستگاه فوت پاوند ثانیه
penny-wise and pound-foolish <idiom> U توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
tirtyfive pound weight throw U مسابقه پرتاب چکش
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
penny wise and pound foolish U صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny wise and pound foolish U دینار شناس و ریال شناس
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com